عنوان رفته درس بخونه

سلام عزیزانم ...التماس دعا دارم از تک تکتون
روش تعیین جنسیت نی نی بدون سونورو با جوش شیرین امتحان کردم دخمل شد...باباش اسمشو گذاشته نیاز. اگرم پسر باشه من میذارم سبحان و یا علی. ماه سوم روزهای پنجشنبه و جمعه سوره الرحمن باید خوند با صلوات کبیر و 140 تا صلوات. سوره خیلی طولانیه دیروز یه عالمه طول کشید
طلسم شکست و بالاخره مادرشوهر اونروز پرسید نی نی داری و منم خندیدم. الان هفته دهمم یعنی دوماهو خورده ای که تا دیروز از پنج تا خواهرشوهر یکیشون یه زنگی تبریکی چیزی نگفتن والا...از رفتار سرد علی با یکی از خواهراش، خواهر 4 متوجه شده بود و دیروز زنگ زد تبریک گفت..خواهر1 هم دستش درد نکنه صبح اومد با کاچی و زغال و شامم کوفته درست کرده.
از سه خواهر دیگر همچنان خبری نیست همشونم میدونن... خواهر 1 کم محلم باشه ولی دلش نازکه و مهربون با اینکه زود عصبانی میشه. اون یکیا تو ظاهر خوبن ولی الان ک من انتظار دارم نیستن...مثلا الان وقت ویار منه باید دوروبرم باشن برام چیزمیز بیارن...درسته هر دوسه روزی ک میرم خونه مامان خودم مامان سه مدل غذا میپزه بابام هر دفعه کلی میوه میخره داداش کوچیکم با سن کمش میره خوراکی میخره و من کمبودی ندارم هرچی میخوام مامان بدون اینکه من بگم درست میکنه و علیم هرچی میگم میخره برام ولی منم انتظار دارم این یه رسمه...مثلا من خودم دوستم تو دوران کارشناسی باردار بود از خونه براش ترشی بردم کلی خوراکی براش میخریدم.
بنظرتون انتظارم به جاست؟ اونم نه از غریبه از خواهرشوهرایی که فقط یه دونه زن داداش دارن. لطفا بگید نکنه من پرتوقعم؟
سپاسگزار خدایم هستم...بخاطر همسر مهربانم..بخاطر حضور پدر مادر خواهر و برادرم..از خدا میخوام زندگی همه زن و شوهرارو مثل ما بکنه حتی مامان بابام اونوقته که همه خوشبخت میشن...من هیچ کمبودی ندارم علی جونم ناراحته که خونه نداریم ولی من نه ..ما از اولین روز عقدمون تا فردای ماه عسل حدود 60 میلیون پول خرج کردیم پس بازم میتونیم پس انداز کنیمو خونه بخریم...این مسئله  برا ی علی دغدغه شده. ایشالا نینیمون پر رزق و روزی میشه برامون.
آمده ام...آمدم ای شاه پناهم بده...خط امانی ز گناهم بده...ای حرمت ملجا درماندگان...دور مران از درو راهم بده...لایق وصل تو که من نیستم...اذن به یک لحظه نگاهم بده...لشکر شیطان به کمین من است... بی کسم ای شاه پناهم بده.

تصمیم قطعی

خب اول اینکه همه نظراتون پیشم محفوظه و ازش نهایت استفاده رو کردم واقعا ممنون...ممنون ک گفتین نیمه قشنگ زندگیمو باید بینم...ممنون ک گفتین چشمامو بهتر باز کنم و مدیریت کنم...
اینکه تا حالا علی جونم دلمو نشکسته...تا حالا یه بار به خونوادم بی احترامی نکرده...وقتی خونوادش پشت من حرف میگن پشتم دراومده و باهاشون مقابله کرده نمونش چند روز پیش بود ...تا دهن باز نکردم هرچی خواستم فراهم کرده... طوری رفتار میکنه که انگار هر چی پول داریم مال منه و من نباید مثل بعضی زنا دست دراز کنم به سمتش برا پول...تا حالا هر چی گفتم به استثا مورد پست قبل که اونم حل شد حرف حرف من بوده..اینکه بیشتر از چند دیقه نمیذاره باهاش قهر بمونم...نمازاشو میخونه سروقت و دلش پاکه و دست به خیر..اینکه من هیچ محدودیتی ندارم.
مهمتر اینکه عاااشقمه و وقتی میبینه من اذیت میشم ناراحت میشه
عشق و محبت و بغلی ک هر روز روز نثارم میکنه مطمئنم ک تو بیست درصد مردا هست ک علی جونمم جزو اوناست... علی برای بدست آوردن من خیلی تلاش کرد خیلی تا خونوادم راضی شن و تونست خودشو ثابت کنه. خوشحالم ک دلش نمیخواد نی نی گولیمون از دستش ناراحت باشه...خوشحالم ک خیلی منطقیه و راحت تونستم در این مورد باهاش حرف بزنم. همه اینا ک یه قسمت از خوبیهاشه باعث شد تا آروم شم.
.
.
.
تصمیمون براین شد که اگر خدا بخواد تا بدنیا اومدن نی نی دو تا واحد بخریم. ایشالا. عشق من خدا حفظت کنه برا من و نی نی مونو مامانت. 

دکتر نی نی گولیمم رفتما: هفته نهم...یک در میان یک تخم مرغ آب پز...هر روز سه لیوان شیر...دوبار در هفته ماهی...روزی یک عدد اسیدفولیک...وزن 63/3 کیلو.

دلم گرفته از...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تاپ تاپ قلبش

بالاخره نی نیم اومد. انگار دکتر قبلی سنشو اشتباه گفته بود چون یه هفته فرق داشت.
سن: 7 هفته ک اندازه یه تمشکه فسقلم
ضربان قلب نرمال
صدای قلب نی نی به قول یکی از دوستا مثل پیتکو پیتکو اسب بود
..من ک غافلگیر شدم چون منتظر بودم دکتر بگه نی نی اومده یا نه ک یهو صدای تپش قلب پخش گفت اینم صدای قلبش...من ک شوکه شده بودم ...هی میخواستم ب شوهری نگا کنم ببینم چ حسی داره...آخه باباها احساساتی میشن... خواستم مثل فیلما دستشو بگیرم.دیدم پایین تخته دستم نمیرسه...نور نمیذاشت چشاشو ببینم ولی لباش میخندید...خیلی خوشحال بود. خیلی خوشحالم
پ.ن:یه همسری دارم ک الان ساعت دو نصف شب به زور میگه بیا از من عکس بگیر تا عکس پروفایلمو آپدیت کنم... من حرفی ندارم  

ساعت 4/5 وقت سونوگرافیم هستش.
دعا کنید نی نی گولی اومده باشه.