کمک لطفا

سلام خاله های فندق گولی ... خوبین؟
راستش ی سوال داشتم...
مامان من اینا ک کل سیسمونیرو خریدن و برای من و علی و مامانشم کادو خریدن...کادوی فندقم مدال و زنجیر طلا خریدن.
تو ما رسم هست ک مامان داماد هم یه چیزایه کمی واسه نی نی و کادو واسه مامان و بابای نی نی بخره (البته گفتما سیسمونی کاملو مامانم اینا دادن ). میگم اگه شمام همچین رسمی دارین الان مامان علی دقیقا  چه چیزایی باید برا نی نی بخر؟ و کلا واسه چه کسایی باید کادو بخره؟ یعنی واسه مامان بابای منم باید بخره؟

عوارض بارداری

سرویس خواب فندقو آوردن...فسفری و سفیده... اتاقش ک چیده بشه حتما عکسشو میذارم.
الان همه چی وسطه پذیراییه تا اتاق نی نی رو خالی کنیم و بچینیمش... عصر شاید وسه اتاق موکت خریدیم بعدشم بر چسبهای روی دیوار و  چندتا عروسک.
حالم بده دست و پاهام جون ندارن... گاهی ک علی ماهیچه های پاهام و دستمو ماساژ میده کلی از دردشون کم میشه... خوابم کم شده و اذیت میشم... مثلا ما همیشه عصرام میخوابیدیم ولی الان علی میخوابه منم عین جغد میشینم در و دیوارو نگا میکنم.
مامانم میگه بیا چند روز بمون خونه ما استراحت کن چون بخاطر بچه ها و غذاشون نمیتونه بیاد ولی منم نمیتونم بدون علی برم... ب علیم بگم نمیاد مسیر نزدیک باز ی حسنی داره ک میری غذا میاری یا غذا برات میفرستن... دوس دارم یکی غذای آماده بذاره جلوم ناهارمو ک ب مصیبت درست کردم.. برنجم نصفش خام بود...شامم خورشتو گذاشتم علی جان هم برای اولین بار برام برنج درست کرد انقد خوشمزه شده بود ک نگووو... دستش درد نکنه... ظرفارم شست قربونش برم.
پ.ن: خداجونم سپاسگزارم ...سپاسگزارم...سپاسگزارم
بخاطر وجود همسر مهربون و خونوادم، بخاطر حضور نی نی، بخاطر اینکه هوامونو داری، بخاطر حضور یکی از عزیزانمون کنار خونوادش، بخاطر پول قلنبه ای ک قراره دستمون بیاد

ما و فندقمون تو بیمارستان

دیشب رفته بودیم بیمارستان 3 صبح برگشتیم

از پریشب حرکتای فندقم کم شده بود و پهلوی راستم شدید درد میکرد... زیاد اهمیت ندادم گفتم بخوابم فرداش خوب میشم... صبحشم همینطور شد...آخه فندق شبا قبل خواب و صبحها کلی لگد میزد یه عالمه... ولی دیگه اونجوری نبود... یه چیز شیرین خوردم به چپ خوابیدم دیدم تکون میخوره ولی خیلی کم هم تعدادش هم فشارش... بعد ناهار هم کم تکون خورد... باز گفتم تا شب درست میشه... چقد خنگم کاش میتونستم اون موقع ب دکترم زنگ بزنما ولی چرا نزدم!!!!

بگذریم عاقا عصر رفتیم خونه مامانم و از اونجا با مامان اینا شام رفتیم بیرون و مهمونشون کردیم... تو راه برگشت دیگه نگرانیم داشت زیاد میشد. 12.30 رسیدیم خونه من رفتم تو نت زدم ببینم علتش چیه دیدم واااااااااای چقد چیزای خطرناک داره تو همشم نوشته بلافاصله به پزشک مراجعه شود...گفتم خدایا نصف شبی چیکار کنم...همینجوری رو تخت دراز کشیده بودم با نی نی حرف میزدمو و یواشکی گریه میکردم...

آخه علی ب گریه من حساسه نمیخواستم ببینه ناراحت شه... علی اومد تو  اتاق دید از نگرانیم و اون چیزی ک تو نت نوشته بود گفتم گفت پاشو بریم بیمارستان... گفتم نصف شبی بیمارستانای خصوصی ک محل نمیدن اون یکیام شاید سونو نکنن... رفتیم الزهرا که فقط زایشگاهه و دولتی... چقدم شلوغ بود... همشونم خیلی ببخشیدا یا پول کمی داشتن یا از جاهای محروم بودن... کادر هم که صلا محل نمیذاشت آدمو...

مثلا یکی بچش مرده بود تو شکمش اونقدر داد و هوار و حرفای بی تربیتی ب دکتر زد... دکتر میگفت من معاینه کردم جنین مرده اونم حرفای زشت میزد بهشو میگفت تو باید بنویسی سونوگرافی دکترم میگفت حقشو ندارم بی دلیل بنویسم... اونجارو برداشتن روسرشون...

 اول ی رزیدنت ثپش قلب فندقمو گرفت همین ک صداشو شنیدم خیالم راحت شد... گفت شیرینی جات زیاد بخوری بیشتر تکون میخوره... منم 2 روز بود انقد آب انار خورده بودم فک کنم فشار فندقم افتاده بود طفلی کم تکون میخورد... بعدش دکتر برام ان...اس...تی و سونو نوشت.. ان اس تی همون نوار قلبه نی نیه... 20 دقیقه رو تخت دراز کشیدم یه چیزی به شکمم وصل کردن و نوار قلب فندقو رو کاغذ ثبت میکرد.. همین که اون دستگاهرو وصل کرد فندق تکون تکون خورد انقد ک نگووووووووووووووووو... هی تو دلم میگم فندقی قربونت برم چرا مارو نگران کردی شیطون تو که حالت خوبه ... کنارمم هر خانومی میومد وقت زایمانش بود خودشم طبیعی!!!!!!!!!!!!!!

دو تاشون درداشون شروع شده بود و یکیش داشت گریه میکرد...انقد دلم سوخت... شوهراشون همیجور بی خیال بیرون بودن...انگار که مثلا چیزی نیست زنشون میره تو نی نی بدست میاد بیرون...تو دلمم کلی به شوهراشون فحش دادما کلی. اولا چرا تو اون بیمارستان!!! چون اونجا مجهزترین بیمارستانه بعلت اینکه مرکز آموزشیه ولی هزینش بخاطر دولتی بودن خیلی کمه... فک کنم این خانوما از زایمانشون بدترین خاطره رو داشته باشن... همینجوری لباس پرت میکردن بهشون ک بپوشین بعد یه ویلچر میدادن میگفتن برین بالا... طفلی یکی درد داشت ماما نذاشت رو تخت بخوابه گفت تخت کمه پاشو اونم با گریه و به زور بلند شد... دوما میگم خواهر من اگه پول نداری بچه چرا خب!!!! (قصد توهین ندارما..بخدا دلم اونجا واسه مامانا سوخت).

 خولاصه بعدش رفتیم سونوگرافی... برا هر کدوم باید جدا جدا از یه ساختمون دیگه فیش میگرفتی انقد علی رو فرستادم این ور اون ور قربونش برم هیچی نمکیفت... داخل ک بودم گفتم آخی شوهر من صبح میخواد زود بیدار شه الان اینجا خسته شد..همه زنا یه جوری نکام میکردن که مثلا شوهر ذلیللللللللللللل!!!!!!!! همشون با همراه بودن یا مامان یا مادرشوهر یا.... ولی من با علی بودم انقد خوب هوامو داشت... گاها میگم نمیشه تو هم با من بیای اتاق عمل یا شبو پیشم بمونی...میگم اگه پیشم باشی دردو نمیفهمم!!!

خداروشکر سونوگرافی هم سالم بود ولی خب نه نی نیمو تونستم ببینم تو صفحه و نه وزنشو اینا... امروزم تکوناش نسبت ب دیروز خیلی بیشتر شده ولی باز مثل قبل نیست...اما دیگه نگران نیستم ...فرداهم نوبت ویزیت دکتر خودمه اونجا بهش میگم چیشد.

 راستی: دیشب تو رستوران یه آقایی ویولن میزد علی هم ک عاشقه ویولنه کلی محو آهنگاش شده بود. شمارشم گرفت ولی من دوس ندارم بره پش اون مرده ...استاد خودش عالیه دکترای موسیقی داره. والا!!!

 راستی 2: با مامانم رفتیم بقیه سیسمونی فندقمو خریدیم... ستش فسفریه... فقط موند ست تختخوابش... بابامم رفته یدونه از اون ماشینای گنده برا فندق خریده همونا که گاز و فرمونشون واقعیه.

راستی 3: دیشب مامانو بابام تو خونه کلا تو فاز شغلو اینا بودن...انگار فقط همین حالا کار هست و چند سال دیگه نیست... انکار من با این وضعم باید ب فکر کار باشم... یه بار نگفتن مرراقب نینیت باش و غصه نخور هنوز وقت واسه بعضی چیزا زیاد داری... بابا شاید شوهر من دوس نداره من کار کنم چرا هی تو رومون میگین... خوبه خودشونم میدونن علی همچین مردی نیست... چقدم بهشون گفتم انگار اثر نکرده. اه حالم بهم میخوره از بعضی حرفاشون. بازم خدا بهشون سلامتی بده. آمین

عشق من همه زندگیه من شب نگرانیو تو چشمات خوندم اینکه پا به پای من اومدیو دم نزدی و هر کاری از دستت برمیومد واسم کردی یه دنیا سپاس... مرد زندگی من، من با تو خوشبخت ترینم... ببخشید گاهی وقتا ناراحتت میکنم...خدا همیشه سایتو بر سر ما حفظ کنه...آمین.... دوست دارم

هفته شیرین الناز بانو + عکس . رمز :22

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.