وای وای من اومدم

بگم شرمنده ک دردی دوا نمیشه
تو فکر همتون هستم ک بدونم چیکار میکنین ولی اگه بگم وقت نمیکنم باور نمیکنم.
راستی سلاااااام دوست جونا خواهرای گلم
علی الان پایین پیش مامان بزرگشه... خونمون بازار شامه... تا وقت پیدا میکنم یا میخوابم یا خونرو تمیز میکنم بقیه وقتامم ک برا فسقل و همسریه.
بزودی با قسمت دوم خاطرات زایمانم میام. دوستون دارم خیلی زیاد. هیشکی مثل شما نمیشه.


پ.ن: معصوم جووووونم بیا آدرستو بذار خواهر
نظرات 1 + ارسال نظر
زهرای سعید یکشنبه 10 بهمن 1395 ساعت 19:44

چه عجب اومدی خانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد